تولد و خانواده
در نخستین روزهای سال 1308 شمسی در خانة کربلایی احمد واقع در محلة قدیمی سنان جهرم، پسری دیده به جهان گشود. پدر و مادر وی که از شیفتگان پیامبر و آل او (ع) بودند نامش را «حسین» نهادند.
کربلایی احمد و بردارش حاج قنبر با همسر و فرزندان در یک خانه ساده زندگی میکردند. هر دو کاسب جزء و ساده بودند. آنان ضمن گذران امر معاش از این راه احکام دینی و مسائل شرعی را نیز به روستاییان میآموختند. مادر حسین نیز از زنان شایسته محل وهمچون همسرش به کمالاتی آراسته بود و علاقة فراوانی به پیشوایان دین داشت.
تحصیلات و استادان
حسین بین 6 تا 7 سالگی به مکتب خانه محل زادگاهش رفت. خواندن و نوشتن، قرائت قرآن و برخی از آداب و رسوم و احکام شرعی را آموخت. استعداد و حافظه خود را در مکتب خانه به معلم و عشق و علاقة درونی برای ادامه تحصیل و یادگیری علوم دینی را در خانه نشان داد. پدر و مادر هم با خشنودی فرزندشان را به ادامة تحصیل تشویق و در حدّ توان از وی حمایت کردند.
تحصیل در جهرم
او مقدمات علوم، ادبیات، مقداری از مسائل فقهی و شرعیان و آداب و اخلاق را از حجج اسلام آقایان سیّد حسین شریعتمداری، میرزا محمد نمازی، شیخ علی اکبر ناصری، سیّد محمد احمدی، سیّد محمدرضا اصفهانی به ویژه آیت الله سیّد ابراهیم حق شناس و آقا شیخ عطاءالله حقدان به خوبی فرا گرفت.
وی میخواست به حوزة بزرگ شیراز برود، اما با موانعی مانند نامساعد بودن وضع مالی پدر، سختی تحمّل جدایی از پدر، عمو و سایر بستگان، فراق مادر از دست رفته و مسائلی دیگر رو به رو شد.
بر سر این دو راهی و برای رفع و رهایی از این مشکل به منزل عالم برجسته شهر حضرت آیت الله آقا سیّد علی اکبر آیت الّلهی رفت و از ایشان درخواست استخاره نمود. آقا قرآن را گشود از قضا استخاره بد آمد. تازه جوان دلدادة علم با شنیدن کلمة «بد» حالش دگرگون گردید و همانجا به زمین افتاد و بیهوش شد. ولی چون عهده بسته بود به مقتضای استخار عمل کند، سفرش را برای مدّتی به تعویق انداخت. پس از مدتی با پدر و عمو نزد آیت الله آقا سیّد ابراهیم حقشناس که او هم از عالمان بزرگ شهر محسوب میشد رفت و استخاره خواست. این بار استخاره خوب آمد و آرزوی نوجوان برآورده گردید. پدر و عمو هم تسلیم مقتضای استخاره شدند.
در شیراز
شب زندهدار جهرمی برای مدتی در مدرسه مقیمیه و پس از آن در مدرسه منصوریه شیراز اقامت گزید و به تحصیل مشغول گردید. در این دوره کتابهای درسی رایج در معانی و بیان، فقه و اصول و کلام و عقاید را نزد استادان و بزرگان حوزه علمیه شیراز حجج اسلام آقایان ملاّ احمد دارابی، سیّد علی خفری و حضرت آیات آقایان بهاءالدین محلاّتی، شیخ ابوالحسن حدائق و سیّد عبدالعلی آیت اللّهی آموخت.
در پایان این دورة سه ساله آیت الله حدائق که محبت سرشاری به آیت الله شب زندهدار داشت. ضمن اهدای عبا و عمامه او را به لباس مقدّس روحانیت مفتخر نمود.
در قم
وی که حدود هجده بهار از عمرش را پشت سر گذاشته بود، تصمیم گرفت، برای ادامة تحصیلات عالی به قم مهاجرت کند. این بار نزد استادش آیتالله حدائق رفت و از وی درخواست استخاره کرد وقتی استاد قرآن را گشود آیة «هنا لک الولایة الحقّ هو خیر ثواباً و خیر عقبا ...» آمد که آیندهای روشن و سرنوشتی سعادتمند در این دنیا و رسیدن به مقامات عالی و اجر و ثواب الهی بسیار در آخرت را نوید میداد. وی در آغاز سال تحصیلی 1326 شمسی به قم مهاجرت نمود. او قسمتی از درسهایی را که در دورة سطح متوسطه نخوانده بود، نزد آیت الله شهید محمد صدوقی خواند و سپس فراگیری متون دروس سطح عالی را شروع کرد. «رسائل»، «مکاسب» و «کفایة الاصول» را نزد آیات عظام بهجت، شیخ مرتضی حائری، بهاءالدینی، سلطانی طباطبایی، سیّد عبدالجواد اصفهانی، مجاهدی تبریزی، سیّد رضا صدر و شیخ عبدالرزاق قاینی، «شرح تجرید و شوارق» را در محضر آیتالله سیّد احمد خوانساری خواند.
آیت الله شبزندهدار سالها به طور مرتب و منظم و مجدّانه در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام آقایان بروجردی، امام خمینی، محقق داماد، اراکی، گلپایگانی و شیخ عباسعلی شاهرودی حاضر شد و همزمان در درس تفسیر استاد علاّمه سیّد محمد حسین طباطبایی حضور یافت.
تدریس
سابقة تدریس حوزوی آیت الله شب زنده دار به چهل سال میرسد. وی در مدرسه خان جهرم و منصوریه شیراز کتابهایی را که خوانده بود درس داد و از سالی که به حوزة علمیه قم وارد شد تدریس کرد. بیشتر تدریس او در قم طی چند دوره شامل مباحث فقهی و اصولی از «لمعتین»، «مکاسب»، «قوانین الاصول» و «اصول الفقه» و بحث تفسیر و اخلاق در مدرسه فیضیه و مسجد حضرت معصومه (ع) بود.
ویژگیهای اخلاقی و معنوی
روح بلند پرواز و ناآرام آیتالله شبزندهدار همواره در پی صاحب دلی بود که مایة تسلّی او باشد و وی را به کمال برساند، لذا از همان آغاز تحصیلاتش در جهرم و پس از آن در شیراز و قم با کوششی بیوقفه توانست از میان استادان و مربیان با شخصیتهایی چون حضرات آیات حقشناش، حدائق، امام خمینی و شیخ مرتضی حائری ارتباطی ویژه داشته باشد.
تعظیم بزرگان
از خصوصیات این عالم بزرگوار این است که علاوه بر رعایت مراتب ادب در گفتار و رفتار نسبت به علما، محصلین و همة اهل ایمان، احترام ویژهای ابراز میدارد.
آیت الله کریمی جهرمی در این خصوص می گوید: «روزی در خدمت ایشان بودم به مناسبتی نام مرحوم آیت الله سیّد صدرالدین صدر به میان آمد. ایشان اظهار کرد که عکسی از ایشان دارم من تصور کردم که چه عکسی است؟ وقتی آن را آوردند عکس کوچکی بود که از روزنامه جدا کرده بودند و ایشان نگهداری کرده بود. عکس را بوسید و در جای خود قرار داد.»
سالها بود که دوست و هم بحث آیت الله شبزندهدار، یعنی آیت الله سیّد عبدالرسول شریعتمداری به علت بیماری در منزل بستری بود. آیت الله شب زنده دار همه روزه از ایشان عیادت میکرد و ساعتی را صرف مباحث علمی مینمود.
دلبستگی به آیتالله حقشناس
آیت الله شبزندهدار ارادت ویژه به استادش آیت الله حقشناس داشت و در بعضی از نوشتههایش از آن بزرگوار به استاد عزیزتر از جانم تعبیرمیکرد. شخصیت آن مرد بزرگ در جان و وجود ایشان نفوذ کامل کرده بود و از این رهگذر، ادب و کمال، ایثار و تواضع و اخلاص در عمل و مزایای برجسته دیگری که آن بزرگوار داشت، به ایشان منتقل شده بود.
عبای کهنه
آیت الله شب زنده دار درباره عبای کهنه ای که از آیت الله حدائق گرفته بود می فرمود: «در یکی از مسافرتهای ایشان به قم که هوا سرد بود و عبایی که همراه داشتند نازک بود و من عباس زمستانی همراه داشتم، آن عبا را به ایشان تقدیم کردم و عبای ایشان را برداشتم و آن را برای تبرّک نگاه داشتهام، چون عبادتهای بسیار و زیارتهایی با این عبا انجام دادهاند و به خانوادهام سفارش کردهام که لااقل قطعهای از آن را در کفنم بگذارند».پس از ارتحال این اسوه اخلاق، طبق وصیت معظم له آن عبای کهنه همراهشان دفن شد.
تعهد و تقیّد دینی
از دیگر ویژگیهای آیت الله شبزندهدار تعهد و پایبندی به دستورات دین و اخلاق اسلامی بود. ایشان طبق روایاتی که راجع به مهرالسّنه و کم گرفتن مهریه وارد شده در ازدواجهایی که در مورد دخترانشان واقع شده، به این موضوع تقیّد داشت که مهریه از مهر السّنه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) تجاوز نکند. در یکی از این موارد هنگام تعیین و قرارداد ازدواج ایشان گفتند: که مهر، مهر السنّه باشد، از ناحیة همراهان داماد خواهش شد که اجازه بدهید مقداری سکّه هم ضمیمه شود. ایشان صریحاً نهی کردند. یکی از نزدیکان داماد در دست نوشته قرارداد عقد نوشت: مهر السنّه و پنجاه سکه بهار آزادی، ایشان هنگامی که نوشته را ملاحظه کردند، قلم برداشته و روی پنجاه سکّه را خط کشید و فرمود: اگر خواستید بعد برایشان بخرید، ولی نه جزء مهریه.
ترویج و تبلیغ دین
آیت الله شبزندهدار اهتمام ویژهای به تبلیغ و ترویج دین داشت و همواره میکوشید مردم را با معارف و حقایق مذهبی آشنا سازد. آیت الله کریمی جهرمی در این باره می گوید: «سالهای متعدد در ماه مبارک رمضان در سالن بزرگ امامزاده ابراهیم (ع) جهرم نماز جماعت اقامه میکرد و پس از آن منبر رفت. جمعیت انبوهی از همه جای شهر برای شرکت در نماز جماعت و استماع مواعظ دلنشین و راهنماییهای ایشان حضور پیدا میکردند به طوری که بعد از سخنرانی راه عبور و خیایان مسدود میشد و راستی چه اثری روشن و نفوذی بلیغ در جان مردم و نسل جوان کرده بود. پس از منبر به سئوالات جوانان پاسخ میداد و هیچ اظهار خستگی و بیحالی نمیکرد.»
حلم و تسلّط بر خود
آیت الله شبزندهدار در معاشرت با اشخاص و اصناف مختلف، حوصلة عجیبی دارد و بر خود مسلّط است. سخن مخالف را تحمل مینماید و اگر طرف مقابل پذیرش جواب داشت، او را با منطق و استدلال قانع میسازد وگرنه با سکوت و آرامش به مطلب خاتمه میدهد.
مخالفت با هوای نفس
آیت الله شبزندهدار در موضوع امامت و بحث معاد در حدّ یک کتاب معمولی مطلب نگاشته و برای چاپ آماده کرده بودند. وقتی متوجه شد کتابهایی پیرامون موضوعات یاد شده نوشته و چاپ شده است، از چاپ و نشر نگاشتههای خود صرف نظر کرد.
همچنین یک روز سر درس کلمهای را در سطور اوّلیه متن کتاب اشتباه خواندند. یکی از طلاّب اشتباه را تذکر داد. روز بعد فرمود دیروز آن صفحه از درس را اشتباه خوانده و توضیح دادم؛ دوباره آن درس را تکرار کرد.
رضا و تسلیم
از حالات خوش و جلوههای معنوی آیت الله شبزندهدار تسلیم در برابر مقدّرات الهی بود. مشکلات و سختیهای فراوانی در زندگی ایشان بود که همه را از این رهگذر توجیه کرد و بر خود آسان نمود. یکی از این جریانات درگذشت دختر جوانشان بود که ایام بیماری خود را در منزل پدر گذراند تا اینکه پیش چشم ایشان دار فانی را وداع گفت، و به راستی این پدر بزرگوار و مادر گرامیاش چه امتحان خوبی نزد خدا دادند... .
حفظ آبرو و شخصیت افراد
آیت الله کریمی جهرمی در باره می گوید: «آنچه از دیر زمان برایم محسوس بوده و هست، اهتمام کامل وی بر حفظ شخصیت افراد است. او سعی دارد چیزی نگوید یا کاری نکند که به آبروی کسی خدشه وارد شود.
نام اشخاص را با احترام میبرد و بر این سیره حتی در غیاب افراد مواظبت دارد. بنده با ایشان بسیار معاشرت داشتهام. یک مورد ندیدم کسی را تحقیر کند و یا کوچک بشمارد و یا فرد و افرادی را به استهزاء و مسخره بگیرد.
طبعاً انسانی خشک نیست و مزاج و شوخی در کلماتشان هست. محضرشان جای غیبت افراد نیست. اگر کسی در حضورشان سخنی از دیگران گفت که متمایل به غیبت باشد، به سبک ملایم و به نحوی کار آن طرف را توجیه میکند، بطوری که وجاهت و آبروی او حفظ شود و گوینده هم خجل و شرمسار نگردد و اگر راهی برای توجیه نیافت، در برابر آن گفتار سکوت میکند و سخنی نمیگوید و گوینده هم راهی برای ادامه گفتار خود نمیبیند»
مرید امام خمینی
آیت الله شبزندهدار درباره ارادت خود به حضرت امام می فرمود: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شبهای ماه مبارک رمضان در مسیر خود به سمت منزل ایشان در بین راه دعای افتتاح را میخواندم. درست وقتی جلوی بیت امام میرسیدم، جملة یُهلک ملوکاً ... بر زبانم جاری میشد»
آیت الله شبزندهدار همچون دیگر استادان و فضلای برجسته حوزه اعلامیهها و بیانیههایی را که علیه رژیم به حمایت از امام و نهضت صادر و منتشر میشد، امضا میکرد و نیز در برنامهها و اطلاعیههایی که از سوی طلاّب و فضلای شیراز و استان فارس مقیم قم برای امام و یا دفاع از ایشان نگاشته و ارسال و منتشر میگردید، نام و امضای ایشان به چشم میخورد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 وقتی امام خمینی به قم آمدند، به منزل آیت الله شبزندهدار تشریف بردند. آیت الله شبزندهدار تا زمانی که امام در قم حضور داشت از جمله اصحاب هیئت استفتا بود.
آثار
آیت الله شبزندهدار در کنار تمام فعالیتها در عرصة نگارش هم آثار مفید و ارزندهای به صورت تقریرات دروس خارج، شرح و حواشی بر برخی از تفاسیر و ادعیه و مقالات پربار در موضوعات گوناگون دینی نگاشته است که به آنها اشاره میشود.
تقریرات دروس خارج فقه و اصول امام خمینی:
حواشی بر تفاسیر مجمع البیان و المیزان
شرح دعای مکارم الاخلاق
مجموعه یادداشتهای مدون شده پیرامون مسئله امامت
مقالات متعدد در موضوعات اخبار غیبی و علوم دیگر قرآن، معاد و قیامت، آیندة دنیا و ... چاپ شده در مجله مکتب اسلام، مکتب تشیع و معارف جعفری.
مقالة «خاطرههایی از ثمرات درختی پربار» پیرامون شخصیت عالم مجاهد آیت الله سیّد عبدالحسین لاری
یادداشتهایی پیرامون شخصیت آیت الله سیّد ابراهیم حقشناس به نام «خاطرههایی از احوال استاد عزیزتر از جانم»
سلسله درسهای اخلاق در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه علمیه قم ایراد و سپس به صورت جزوات درسی توسط سازمان تبلیغات اسلامی قم تکثیر و توزیع شده است.
آثار فرهنگی، اجتماعی
آیت الله شبزندهدار کتابخانه عمومی اسلامی جهرم را حدود سال 1342 تأسیس کرده است. این مرکز در آن سالها محل تجمع جوانان انقلابی و روشنفکر شهر بود و جلسات برای فعالیتهای سیاسی و انقلابی در آن تشکیل میشد و عوامل رژیم به این مرکز و افراد آن بسیار حساس بودند.
شاگردان
از میان انبوه شاگردان آیت الله شبزندهدار میتوان به این افراد اشاره کرد: حضرات آیات و حجج اسلام حضرات آقایان هاشمی رفسنجانی، سیّد حسن طاهری خرّم آبادی، کریمی جهرمی، شیخ حسین کرمانی، سیّد جمالالدین دینپرور، محمد مهدی موحدی کرمانی، قربانعلی درّی نجف آبادی، شیخ محمد جعفر امامی، شیخ محمدرضا آشتیانی، محمدجواد فاضل، محمد مهدی شبزندهدار و ...
ازدواج و همسر
آیت الله شبزندهدار پس از سالها کسب بهرههای علمی و معنوی در 25 سالگی با وساطت آیت الله آقا سیّد محمد کاظم آیت اللّهی شیرازی با صبیة آیت الله حاج شیخ غلامحسین شرعی دارابی ازدواج کرد. این ازدواج زمینة مناسب دیگری در رسیدن به کمالات معنوی برای ایشان فراهم آورد، زیرا آیت الله غلامحسین شرعی خود از عالمان برجسته حوزة علمیه قم و از استادان و مربیان مهذّب و مخلص به شمار میرفت و ارتباط و مجالست با وی در کسب فضایل اخلاقی بسیار مؤثر بود. از دیگر ویژگیهای این ازدواج صفا و صمیمیت بیمانند و احترامی است که بین این عالم و همسرش هست که در کمتر خانوادهای دیده میشود. این برکات و تفضّلات الهی موجب رشد و تربیت صحیح نسل و پایداری یک خانواده اسلامی است.
منبع: تلخیصی از مقاله مفسر پرهیزکار/گلشن ابرار/جلد8